نویسنده: علی اکبری




 

هنوز هم وصول به توفیق شهادت ممکن است

بسمه تعالی
هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و بر روی برگه سفید و بی آب و رنگ می نویسم، شب چهارشنبه 28/ 4/ 67 می باشد. عددهای نگاشته شده در تاریخ، گویای شرایط سخت این برهه برای هر خواننده این نوشتار می باشد.
غم و اندوه هجر یاران، مظلومیت حزب الله و امام، سقوط افکار چندین و چند ساله بچه بسیجی های نشسته بر بال ملائک، آن عارفان الهی و سالکان طریقت و عشق، همه و همه دردهای بی درمان ساعت ها و لحظه ها و روزهای تلخ ترک جبهه است که در واقع باید گفت روزهای سخت بدرود گفتن ارزش های نهفته در جبهه و جنگ.
در این حال و هوا مبادرت به نوشتن وصیت نامه نمودم.
کاری که چند سال در جنگ بودم، اما هرگاه که خواستم وصیتی بنویسم اراده ام یاری ننمود. احساس می نمایم هنوز هم وصول به توفیق شهادت ممکن است. در این لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت را می نمایم، چرا که به خداوندی خدا، دیگر تاب و تحمل فراق ندارم و مرا توان زیستن در این جامعه و دنیای زشت نمی باشد.
خدایا، به آن بدن های قطعه قطعه شده و عشق آلود حسین و دیگر شهدا قسم می دهم تو را، نگذار شاهد نامردی ها و خیانت ها و در کنارش دلسوختگی ها باشم. پروردگارا، چندین سال به عشق وصال و لقاء تو در مصاف با دشمن بودم. بدن خود را آماج تیر و ترکش های کین آلود دشمنان تو قرار دادم تا شاید روزی خود را در جوار رسول الله و ائمه اطهار (ع) ببینم.
محبوبا، اگر مرا از این فیض عظیم محروم گردانی، چگونه به عدالتت شک نکنم، خدایا، گفته هایم نزدیک به کفر گشته، اما تو می دانی و خود می دانم که جز تو را طلب نمی کنم.
دوستان و رفقا، ای عزیزان همسنگر که این وصیت نامه را قرائت می نمائید، شما را توصیه می نمایم به حمایت و پیروی از پیر جماران. او را در یباید، مگذارید تاریخ تکرار شود، چاره ای نیست اگر عده ای سست اراده بی صفت، آن نامردان خوشگذران که اگر می دانستم نوشته هایم بدست شان می رسد و یا در آنان اثر دارد، حرف های زیادی با فریادهایی به بلندی غرش رعد و برق آسمان، از برایشان داشتم، اجباراً گوشه هایی از تاریخ نکبت بار را تحمیل نمودند و با کوتاهی و عدم تبعیت، زمینه های پذیرش صلح را باعث شدند.
اما، شما ای عزیزان، هشیار باشید و صحنه های سوختن به دور شمه ولایت را تکرار کنید و بدانید اگر برای خدا جنگیده اید، هم اکنون نیز باید برای خدا تحمل کنید و پیرو پیر جماران شوید و بدانید اگر به آن نتیجه مطلوب در جنگ نرسیدیم، نباید از حفظ انقلاب غافل باشیم و خدای نخواسته راه پیموده طی چند ساله انقلاب را به یکباره برگردیم و موجبات دفن اسلام را فراهم آوریم.
پدر و مادر عزیزم، همسرم، خواهر و برادرانم و فرزندم، هوشیار باشید، شیطان وسوسه ها دارد، دشمنان و منافقان و راحت طلبان زخم زبان ها می زنند، تحمل کنید. همچون زینب، علی و فاطمه، محمد و حسن و زین العابدین و سالار شهیدان کربلا، این چند روزه زندگی با همه سختی و مشکلات دردآورش اتمام خواهد یافت و بالاخره روز حسابرسی و برقراری عدالت خواهد رسید.
نکند خدای نکرده عملی مرتکب شوید که موجبات رنجش روح شهدا شود. با شمایم ای دوستان و اقوام با وفا، اما تو را به مظلومیت امام خمینی عمل کنید.
در آخر از تمام کسانی که از بنده رنجشی داشته اند، طلب عفو می نمایم و از کسانی که ادعای دوستی با من را دارند تقاضامندم خانواده شهدا را فراموش نکنید.
والسلام
مرتضی خانجانی
منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.